باشو، غریبهای کوچک |
باشو، پسری نوجوان از جنوب ایران است، که در زمان جنگ خانوادهٔ خود را از دست داده است. |
او سرگردان و وحشتزده از بمبهای پی در پی که اطرافش فرو میافتند، داخل یک ماشین باری پنهان میشود و به همراه آن از این مکان دور میشود. |
پس از گذشت مدتی به سرزمین سرسبزی در شمال ایران میرسند و او پیاده میشود. |
در اینجا زنی به نام "نایی" به همراه دو فرزند خود او را پیدا کرده کاری میکند که به خانهاش برود تا از او برای مدتی نگهداری کند. |
با وجود مخالفت و تمسخر اطرافیان و نیز تفاوت رنگ پوست و غیر قابل فهم بودن لهجهٔ باشو، "نایی" با مهربانی همانند فرزندان خود از او نیز مراقبت میکند و از درد و رنج او ناراحت میشود. |
باشو اکثراً به یاد خانوادهٔ خود میافتد و اعضای خانوادهاش را در جلوی چشمان خود میبیند. |
به تدریج باشو به مکان جدید عادت میکند و دوستانی پیدا میکند. |
او به نایی در کارهای خانه و مزرعه کمک میکند، و سرانجام به عنوان عضو جدیدی از خانواده میان همه پذیرفته میشود. |
از لحظات جالب و دیدنی فیلم، بخشی است که نایی و باشو هر یک کلمات زبان و لهجهٔ خود را به دیگری یاد میدهند، و بیننده نیز با آنها آشنا میشود. |
پیام اصلی فیلم که بارها بدان اشاره میشود، اینست که باشو با وجود تفاوتهای خود، او نیز از یک سرزمین مشترک است. |
همهٔ انسانها با وجود غریبگی خود، یکسان و برابرند و اعضای یک خانوادهٔ بزرگند. |
فیلم "باشو" ساختهٔ سال ۱۳۶۵ است که توسط "بهرام بیضایی" نویسندگی و کارگردانی آن صورت گرفتهاست و ایدهٔ اصلی فیلم متعلق به سوسن تسلیمی میباشد. |
این فیلم که چندین بار نیز از تلویزیون ایران پخش شده، در جشنوارههای خارجی و داخلی زیادی شرکت کردهاست. |
Comments
Hide